بدترین نوع غربزدگی از زبان دکتر شریعتی
تاریخ انتشار: ۲۹ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۲۰۲۷۹
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، علی شریعتی را باید جزو آن دسته از روشنفکرانی دانست که برخلاف جریان موجود روشنفکری در زمان خود غربزده نبود و اتفاقاً به دلیل شناخت و بررسی دقیقی که از ماهیت فرهنگی و اندیشه غرب داشت به نقد آن برخاست. سخنان و درسگفتارهای او یکی از منابع جدی دانشجویان در موضعگیری منفی نسبت به غرب است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مترقی نبودیم، اما اصیل بودیم
به همین گذشته یک قرن و دو قرن پیش نگاه کنید. در دهات و در شهرستانهای کوچک ما، انسانهای بزرگ، علمای بزرگ، دانشمندان، فقها، فیلسوفها و مدرسهای بزرگ بودهاند. در دهات ما در هرجا آدمهایی یک یا دو نفر یا پنج نفر بودند که «خودشان بودند». نمیگویم در ۳۰، ۴۰، ۱۰۰، ۲۰۰ سال پیش مترقی بودیم؛ ولی «اصیل بودیم». اصالت غیر از مترقی بودن است. نمیخواهم توجیه کنم که از همه جهت خوب بودیم. خیر! متوقف بودیم، اما اصیل بودیم. اصیل بودیم یعنی چه؟ یعنی «خودمان بودیم» (متوقف، اما آدم بودیم)، یعنی «خودمان انتخاب میکردیم»، «خودمان سلیقه داشتیم»، خودمان لباس و ساختمان میساختیم، خودمان رنگ و زیبایی مد را انتخاب میکردیم، خودمان شعر میگفتیم، مینوشتیم، خودمان بودیم که مذهب داشتیم، خودمان بودیم که معتقد بودیم، همه اینها ساخت خود ما بود؛ ولی حالا همه اینها ساخت ما نیست.
مخالفت با غرب از منظر غرب!
بهترین متفکر امروز ما هم که میخواهد به خودش برگردد و اصالت نشان دهد، باز ترجمه خارجی است! همین کس هم که میگوید باید از اروپایی تقلید نکرد و باید روی پای خود بایستیم و به خودمان برگردیم، همین هم باز مُقَلِّد است و از قول فانون و سارتر صحبت میکند و نه از قول خودش. میبینیم که طرف از قیافهاش معلوم میشود که اصلاً این خودش یکی از همان اسیمیلههاست، اما از همین هفت یا هشت سال پیش شروع کرده به «یک قل، دوقل» بازی کردن با همین کلمات؛ مخالفت با غربزدگی است، با چه ماهیت مخالف با غربزدگی هستی؟ تو که نه غرب را میشناسی و نه غربزدگی را و نه شرق را فقط از وقتی که دو مقاله از فانون و امه سزر ترجمه شده است، حالا اینها مد شده است.
بدترین نوع غربزدگی از زبان دکتر شریعتی
اشتباه بزرگ ما این است که هنگامی که روشنفکران مترقی ما از غربزده سخن میگویند خود را فراموش میکنند و آن را تنها در زنان و مردانی باز میشناسند که در آرایش و لباس و مصرف و سبک زندگی روزمره و ادا و اطوارهای اجتماعی و آداب معاشرت میمون وار و بیتشخیص و انتخاب، از اروپایی تقلید میکنند، در صورتی که فاجعه غربزدگی و تقلید ناآگاه از غربی شامل حال روشنفکران انقلابی و چپگرای ما نیز میشود و اینگونه غربزدگی به مراتب فاجعه آمیزتر و ریشه براندازتر از بیماری آن گروه فرنگی مآب بی دفاع تو خالی و خوش زرق و برق و در یک کلمه مصرف کننده مدرن است.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: علی شریعتی غرب زدگی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۲۰۲۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
هشدار! به خط قرمز نزدیک میشوید
وگرنه برای اهمیت خیلی از باورها و افکارمان، اسمی نداشتیم که بگذاریم. خط قرمزهای ما در زندگی، تمام آن چیزهایی هستند که برای ما مهم و با ارزش به حساب میآیند و آدمهای دیگر در ارتباط با ما نباید به آن ورود و قبل از آن موضوع همیشه باید توقف کنند، حالا این که چطور ما خط قرمزها را برای دیگران مشخص کنیم و این موضوع را بفهمانیم که آنها نباید از این حدود و ثغور پایشان را آن طرفتر بگذارندهمیشه یک بحث داغ و پرماجراست و امروز میخواهیم یاد بگیریم که چطور این کار را انجام دهیم.تو مهمترینی
ما خط قرمز را برای چه میگذاریم؟ یعنی فلسفه پشت این مرزهایی که برای خودمان میسازیم چیست؟ محافظت بیشتر از خودمان و آسیب کمتر، ما مسئول مراقبت از جسم و روان خودمان هستیم پس باید برای آن تدبیر بیندیشیم. حالا اگر کسی با شنیدن خط قرمز شما خندید، مسخرهتان کرد، ناراحت شد و...شما مسئول احساسات دیگران نیستید و فقط میتوانید با این جواب «این موضوع برای من مهمه و اگر میخوای تو زندگی من باشی باید رعایتش کنی» پاسخشان را بدهید حالا اگر ماندند قدمشان سر چشم، اگر رفتند همان بهتر آدمی که احترام به شما را بلد نیست، از زندگیتان رخت بربندد.
خط قرمزهایت را فریاد بزن
از تنها چیزی که هرگز نباید خجالتزده یا نادم باشیم، گفتن خط قرمزها به آدمهای زندگیمان است. آدمها علوم غیب بلد نیستند و از آنچه در ذهن شما میگذرد و با خودتان قول و قرار گذاشتهاید مطلع نیستند. پس اولین گام برای حفظ این خطوط، بیان آن به صورت قاطع و محکم است. وقتی میگویم محکم و قاطع یعنی با یک لبخند ژکوند در حالیکه نمک به خیارتان میزنید، نگویید: برای من دروغ یک خط قرمز مهم است. قطعا کسی شما را جدی نخواهد گرفت و شاید فقط از ژست شما بعدا برای سرگرمی خودشان استفاده کنند. برای همین موقعیت را بشناسید، حفظ ظاهر کنید و اعتماد و قاطعیت را در کلامتان بگنجانید تا شنیده شوید و به قول قدیمیها، حساب کار دستشان بیاید.
برخورد جدی
اگر کسی خط قرمز شما را رد کرد یا به آن توهین کرد، یک نفس عمیق بکشید و بعد با شماره سه بزنیدش... جدای از شوخی، برخورد شما با این موضوع باید قاطع باشد. اگر شل کنید و زود وا بدهید دفعه بعد بیشتر و عمیقتر خط قرمزتان را رد میکند. مغمومیت و خشمتان را به آنها نشان بدهید و با لحنی جدی به آنها بگویید که این موضوع چقدر برایشان مهم بوده و چقدر از دست او ناراحت و عصبانی هستید، اگر طرف مقابل متوجه خطای خود شد و عذرخواهی و بیان کرد دیگر آن کار را تکرار نمیکند، میتوانید دوباره روابطتان را از سر بگیرید اما بعضی آدمها ممکن است بعد از گفتن شما، از جملاتی مثل«تو زیادی حساسی» «من کاری نکردم» و... استفاده کنند. در اینجور مواقع باید رابطهتان را با آنفرد بازسازی کنید، یعنی یا کمترش کنید یا محدودش کنید یا حذف؛ این دیگر به موقعیت طرف مقابل در زندگی شما و انتخاب شما بستگی دارد.
خط قرمز کمتر، خستگی بیشتر
وقتی از همان ابتدا درروابطمان این خطوط را دقیق ودرست به آنها نشان بدهیم واز آنها درخواست کنیم در ارتباط با ما رعایتشان کنند، بعدا خیالمان راحتتر است و میدانیم که لاقل آدمها اگر شعور اجتماعی داشته باشند ازاین خطوط عبور نخواهند کرد اما اگر برای خودمان این خطها را معین نکنیم ممکن است با رفتارهایی ناراحت شویم واگربگوییم من از این رفتار ناراحتم، شاید جواب طرف مقابلتان این باشد که تو هرگز نگفتی این کار، تو را آزرده میکند و این ماجرا باعث میشود روابطمان بسیار فرسایشی شود و ناگهان زیر همه چیز بزنیم. بنابراین اگر از ابتدا همه چیز را مشخص کنید، کمک میکند رابطه سالمتری را تجربه کنید.
تو باهویتی
احساس هویت و باکفایت بودن یکی از پررنگترین نیازهای ما در طول زندگیاست و تعیین خط قرمزها و حرف زدن راجع به آنها به شما کمک میکند از خودتان در ذهنها تصویر یک انسان با هویت و مستقل خلق کنید. آدمها تازه میفهمند «مثلا فلانی هم برای خودش کسی شده» و این باعث میشود آنها شما را بیش از پیش جدی بگیرند. ساختن خط قرمزهایتان ذاتا شما را مستقل نشان میدهد و شما هم این احساس هویت و استقلال را دریافت میکنید. «این خط قرمز منه» این یعنی من اینقدر بزرگ، مهم و مستقل هستم که بتوانم برای خودم و محافظت بیشتر از جسم و جان و روحم مرزهایی را مشخص کنم و به آدمهای زندگیام این را بفهمانم که این مرزها برای من بسیار ارزشمند و مهم هستند.
خط قرمز من چیه؟
یکی از سؤالاتی که شاید با خواندن این همه فواید و اهمیت تعیین کردن خط قرمز و حفاظت از آن ممکن است برایتان پیش بیاید این است که خط قرمز من چیست؟ چند نکته در این باره وجود دارد که باید موقع تعیین کردن خط قرمزها به آن فکر کنید؛ اول این که چه باورهایی برای من خیلی مهم و مقدس است و من از توهین یا تمسخر آن از نظر روحی آزرده خاطر میشوم، این باورها باید در خطوط قرمز شما قرار بگیرد. نکته بعد این که چه رفتارهایی مرا عذاب میدهد و اصلا برایم خوشایند نیست اگر آدمها در ارتباط با من رعایتش نکنند، فکر کردن به این دو سؤال به شما کمک میکند مرزها و خط قرمزها را براساس افکار و ارزشها و شخصیت خودتان بسازید و از خودتان بیشتر محافظت کنید.